حقیقت توبه پشیمانى واقعى از گناه گذشته و تصمیم جدى بر عدم انجام آن در آینده است (البته در امور مالى و حقالناس باید مال دیگران نیز به آنها برگردانده شود) و همین اندازه که انسان از گذشته خود پشیمان باشد و با خویش عهد کند که در آینده تمام تلاش خود را بر عدم تکرار آن به کار گیرد، حقیقت توبه محقق شده و حتى اگر خداى ناخواسته شکستى رخ دهد نباید مأیوس شد و مىتوان مجددا عزم را بر ترک گناه جزم نمود.
توبه تولدی دوباره:
امام رضا (ع) مىفرمایند: (التائب من الذنب کمن لاذنب له) توبه کننده از گناه مانند کسى است که هیچ گناهى ندارد، (میزان الحکمه ج، 1 باب التوبه ر، 2116). چطور خداوند شخصی که پاک و بدون گناه است را بازخواست خواهد کرد. همانطور که گفتیم این عدم بازخواست مربوط به کسی است که حق الناس و حق الله بر ذمه اش نباشد، اما در صورتی که حقوقی بر ذمه انسان باشد باید ابتدا آن را صاف کند و بعد از خداوند نسبت به گناه انجام شده طلب بخشش نماید.
خداوند در سوره فرقان آیه 70 و 71 مىفرماید: (الّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَاولئِکَ یُبَدِّلِ اللَّهُ سَیِّئاتِهِم حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً وَ مَن تابَ وَ عَمِلَ صالَحاً فَأِنَّهُ یَتُوبُ الَى اللَّهِ مَتاباً) مگر کسى که توبه کند وایمان آورد و کار شایسته کند، پس خداوند بدىهایشان را به نیکىها تبدیل مىکند و خدا همواره آمرزنده مهربان است و هر کس توبه کند و کار شایسته انجام دهد، در حقیقت به سوى خداوند با حالتى توبهگر و خاص باز مىگردد. این آیه، علاوه بر آن که بیانگر این حقیقت است که خداوند، چهرههاى زشت و آلوده به گناهان را به چهره نیکى (که حالت ندامت، تضرع و شرمندگى است) تبدیل مىکند، با لفظ (متاباً) به این واقعیت و نکته لطیف و ظریف اشاره دارد کسى که در زندگى گناهى نموده و سپس توبه کرده است، برگشت خاصى دارد که خداوند روى آن حساب مىکند. برگشتى با حالت کوچکى و شرمندگى که این خود، حسنه خواهد بود.
راوى مىگوید: از امام باقر (ع) تفسیر گفته خداوند متعال را که در قرآن مىفرماید: پس خداوند بدىهایشان را به نیکىها تبدیل مىکند و خداوند آمرزنده مهربان است، سؤال کردم، (حضرت در مقام پاسخ) فرمود: در روز قیامت مؤمن گناهکارى (که توبه کرده) آورده مىشود تا آنکه در موقف حساب مىایستد پس خداوند متعال است که متولى و سرپرستى حسابش مىشود (و) هیچکس دیگر بر حساب او مطلع نمىگردد. پس گناهانش را به او معرفى مىکند تا آنکه به بدىهایش اقرار نماید. (آنگاه) خداوند عزوجل به کاتبان و نویسندگان اعمال مىفرماید: سیئات (و زشتىها، آلودگىها، گناهان و تعلقات) او را به حسنات (و نیکىها) تبدیل کنید و ظاهر سازید حسناتش را به مردم. پس مردم در این هنگام مىگویند، براى این بنده یک بدى هم نیست. سپس خداوند امر مىکند که او را به بهشت ببرند. (عن محمَّدٍ قال سألت ابا جعفرٍ علیه السَّلام عن قول اللَّه عزَّوجلَّ: فاولئک یبدِّل اللَّه سیِّئاتهم حسناتٍ و کان اللَّه غفوراً رحیماً) فقال علیه السَّلام: یؤتى بالمؤمن المذنب یوم القیامة حتّى یقام بموقف الحساب فیکون اللَّه تعالى هو الَّذى یتولّى حسابه، لا یطَّلع على حسابه احداً من النَّاس، فیعرفه ذنوبه حتّى اذا اقرَّ بسیِّئاته قال اللَّه عزَّوجلَّ للکتبة: بدِّلوها حسناتٍ، واظهروها للنَّاس، فیقول النَّاس حینئذٍ: ما کان لهذا العبد سیِّئةٍ واحدةٌ، ثم یامراللَّه به الى الجنَّة، فهذا تاویل الآیة، و هى فى المذنبین من شیعتنا خاصَّة) (بحارالانوار، ج 7، صص 261 و 262، ح 12).
خداوندی که هنگام حسابرسی از بنده تائب به گونه ای عمل می کند که کسی متوجه گناهان گذشته او نشود، چطور ممکن است پس از توبه کردن او را مجازات کند. این روایت با لحن خاصى علاوه بر آنکه چگونگى جلوه توبه را در موقف حساب بیان مىکند، به این حقیقت نیز اشاره دارد که خداوند متعال، گناهان را تنها به خود انسان تائب نشان مىدهد و آن را از مردم و دیگران مخفى مىکند و این، خود تفضلّى بزرگ از ناحیه خداوند رحیم است.
گر سیه کردى تو نامه عمر خویش ----- توبه کن زآنها که کردستى تو پیش
عمر اگر بگذشت بیخش این دم است ----- آب توبهش ده اگر او بىنم است
بیخ عمرت را بده آب حیات ------ تا درخت عمر گردد با نبات
جمله ماضىها ازین نیکو شوند ------- زهر پارینه از این گردد چو قند
سیئاتت را مبدل کرد حق ------ تا همه طاعت شود آن ماسبق (مثنوى معنوى، دفتر پنجم)